سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لبهای زخمی

نظر

365 روز دیگر هم گذشت...
سالهای این عمر کوتاه ،

فصل های بهار ، پاییز ، تابستان و زمستان دارد...

امروز و دیروز دارد ...

شب و روز دارد ...

غروب و طلوع دارد ...

و تنها چیزی که در این سالها در گذر زمان یافت نمی شود ، فردا ست.

فردا و فرداهایی  که وجود ندارند و هیچ وقت نمیرسند... خب ! کی شنیدی که بگویند الان فرداست !

البته هم بهانه خوبی است برای امیدوار بودن،برای زندگی بهتر ،برای یک نفس راحت کشیدن...

و جالب تر آنکه در دیروز هم جز خاطره و حسرت چیزی نیست...

یکی بیاید دست این خاطره ها را بگیرد ببرد گردش ، آنها را بفرستند دنبال نخود سیاه! و اصلا آنها را برگرداند به دیروز و دیروزهایی که اصالتشان از آنجاست!

آدم را کلافه می کنند این دیروزها و خاطره ها! از بس که یورتمه می روند در کوچه پس کوچه های ذهن و از بس که نق می زنند به جان و روان ...

در تب و تاب این دیروز های خاکستری و در آغوش امروز های پرتکاپو ، تنها وجه مشترک دلتنگی است!

دلتنگــــــــــی...

دلتنگی ، نه دیروز است ، نه امروز که خود لحظه هاست که با تمام وجود حسش می کنی ...

دلتنگی گذر زمان است ، در جایی که زمان متوقف شده باشد ، و پشت سرت دیروزی که دارد فاصله می گیرد و امروزی که دارد به سرعت عبور می کند به منتهای جاده ی دیروز !

دلتنگی ، خیابــــــــــان شلوغی است ک تو در میانه اش ایســــــــــتاده باشی،
ببینی می آیــــــــــند،میرونــــــــــد و تو همچنان ایستــــــــــاده ای و درست آن جاده است در حجم زمان که دارد از دیروز فاصله می گیرد و همراه با امروز حرکت می کند…

و جالب تر آنکه ، چه تفاوتی می کند آنسوی دنیا باشیم یا چند کوچه آن طرفتر ؟ و یا در حسرت دیروز باشیم یا در تکاپوی امروز ! بالاخره این دلتنگی هست!

و در یک کلام ، دلتنگی نه دیروز می شناسد نه امروز ، قید و بندی هم ندارد ، پای دوست داشتن که در میان باشد “دلتنگی” دمار آدم را در می آورد …

شاید وقتی که خدای مهربان ، ما رو گذاشت درست وسط این حجم از گذر زمان ، چشمهامان به شاخه و برگهای 4 رنگ فصل های زمان بود تا گذرانش!

و شاید اسیر نامها و یادها شدیم...

آفریدن ضعیفترین  و ناچیزترین موجود ، که من باشم ، از جانب خداوند ، یک پدیده ی عادی و ساده از بی نهایت پدیده هایی ست که خداوند خالق سبحان در این عالم در هر لحظه ایجاد می کند ! که ما آدمها اسمش را گذاشته ایم ، تولد... که همان خالق عالم ، این پدیده ی ناچیز را در عالم خلقت ادامه می دهد ... و ای کاش مقدر این پدیده را پرواز به سوی مسیر نور خودش کند...

تولدم مبارک...

Image result for ?حسرت و خاطره?‎